افزایش آگاهی زنان از نقشهای سازندهی خود و جهتدهی آنها به سمت اسلاممداری، منجر به پیش گرفتن سبک تربیتی اسلامی در آنها میگردد
در نهجالبلاغه آمده است:
«تو در نخستین مرحلهی آفرینش نادان بودی؛ پس از گذشتن مرحلهای، دانا شدی و چه بسیار است مطالبی که حکمت و مصلحت آن را نمیدانی،
اندیشهات در آن حیران است
و بینش تو در آن گم و غافل! و پس از گذشت مراحل، دربارهی آنها آگاهی و بصیرت پیدا میکنی» (نهجالبلاغه، خ ۳۱، ص ۹۱۷).
برای خواندن ادامه متن لطفا به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید
براساس این خطبه، تعلیم و تربیت یعنی شکلیافتن انسان برای محیط زندگی و بهرهمندی مستمر از گنجینههای نبوغ که در درون عقلهای زنده و بیدار نهفته است. ب
دین ترتیب، امام علی(ع) مقصود خود را از ماهیت تربیت روشن ساخته است و آن را در مفهوم ایمان به اصل شکلپذیری انسان عاقل از یک طرف و آماده ساختن
محیط تربیتی برای او از طرف دیگر خلاصه میکند.
از خلال تحلیلهایی که علما و دانشمندان از اندیشههای امام علی (ع) انجام دادهاند، معلوم میشود که آن حضرت، طبیعت بشری و هستی ذاتی و مستقل آن را چگونه معرفی کرد.
طبیعت بشری مجموعه ی متضادی از محرکها و انگیزههای مختلف رفتاری است که انسان را وامیدارد در برابر آن، موضعی اختیاری و ارادی بگیرد و بکوشد
که این طبیعت را از سطحی بودن پاک و مبرا کند تا هدفدار شود و رسالت خود را به انجام برساند (ادیب، ۹۰-۹۱).
مادر پس از تولد کودک، نخستین فرد نزدیک به اوست؛ بر این اساس امام خمینی(ره) فرمودند: «اولین مدرسهای که بچه دارد، دامن مادر است.
مادر خوب، بچهی خوب تربیت میکند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون میآید.»
زندگی کودک با ارتباط زیستی میان او و مادرش آغاز میشود و این تأثیر بهویژه در دو سال شیرخوارگی به اوج میرسد.
بنابراین علاوه بر تأمین سلامت زیستی او، در شکلگیری سلامت روانی و اخلاقی او نیز مؤثر میباشد.
از این رو در سیرهی تربیتی معصومین (ع) بهخصوص امام علی (ع) بر نقش و اهمیت شیر مادر و نیز انتخاب دایهی شایسته بسیار تأکید شده است (سترگ، ۱۱۶۳).
متون اصلی اسلام، بهطور مستقیم به تبیین نقش زنان بهخصوص زنان تحصیلکردهی دینی، بر ارزشگذاری سبک زندگی اسلامی در تربیت فرزندان پرداختهاند.
برای مثال در بعضی روایتهای اسلامی تنها اشاره شده به برتری علمی بعضی از زنان نسبت به مردان؛ حتی دربارهی دوران ظهور حضرت مهدی (عج) روایتهایی است
که از منتهای قدرت علمی، توانایی و غلبهی عقلی زنان سخن گفته و به مبرز بودن زنان در عرصهی فقاهت و دینشناسی، شهادت میدهد
تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت میکنند.
اگر زنان در مسیر صحیح الهی قرار گیرند، با توانایی بالقوهی خود میتوانند خانواده و جامعه را از انحرافهای اخلاقی و عقیدتی نجات دهند،
همانطور که اگر بانوان نسبت به آن بیتفاوت باشند، زمینهی بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی را در جامعه فراهم میکنند،
لذا تأثیرگذاریِ مثبت قشر زنان تحصیلکردهی علوم دینی و نقش آنها در خانواده و سپس جامعه میتواند بیشتر باشد.
بر این اساس، افزایش آگاهی زنان از نقشهای سازندهی خود و جهتدهی آنها به سمت اسلاممداری،
منجر به پیش گرفتن سبک تربیتی اسلامی در آنها میگردد (سترگ، ۱۱۶۱-۱۱۷۸)