سلام نمی دونم ازکجا شروع کنم. نمی دونم با کی دردودل کنم، اما توی این زمونه شلوغ هر گوشه ای که می خواستم بشینمو دردودل کنم، دیدم جایی رو آروم تر ازاینجا پیدا نمی کنم… برای خواندن ادامه متن لطفا به" ادامه مطلب " مراجعه بفرمایید
اولین کسی بود که آمد و گفت می خواهد معبر را باز کند. چند قدم دوید به سمت میدان مین ؛ ایستاد. همه فکر کردیم ترسیده … برای خواندن ادامه ی متن لطفا به " ادامه مطلب " مراجعه بفرمایید
‹‹ در شمال غرب نبردی بر پا شده بود تا از این خاک دروازه ای به کربلا باز شود ، تا مرد ترین مردان در حسرت آن قافله عشق نمانند… ›› برای اطلاعات بیشترو دیدن ویژه نامه به" ادامه مطلب "مراجعه بفرمایید
حاج حسین و شهید حسین کمال پور نشسته بودند. صحبتی راجع به نام و نام گذاری شد. حاج حسین گفت من خیلی از پدرم و مادرم متشکرم که نام مرا حسین گذاشته اند، آخر من در ماه محرم به دنیا آمده ام. شهید کمال پور هم گفت: … برای خواندن ادامه متن لطفا به " […]
جنگی که در شهریور ۱۳۵۹ه ش توسط دیکتاتور معدوم عراق ،صدام حسین به مردم ایران تحمیل شد؛ظهور اسطوره هایی رادر پی داشت که غیر از تاریخ صدر اسلام،در هیچ برهه ای از تاریخ بشرنشانی از آنها نیست. ومهدی زین الدین یکی از این اسطوره هاست؛اسطوره ی زنده. سال ۱۳۳۸ ه ش در کانون گرم […]
پتوهاراتقسیم کردم و رفتم تا یک گوشه ای بخوابم فردا صبح کارهای زیادی داشتیم. هنوز چشمانم گرم نشده بود که… برای خواندن ادامه متن لطفا به " ادامه مطلب " مراجعه بفرمایید
می گفت:‹‹من دوست دارم توی این عملیات همه توونم را بذارم واسه پیروزی لشکر اسلام. دست آخر هم مثل امام حسین(ع) شهیدشم ؛ طوری که بدنم توی آفتاب داغ بمونه. پاره هاش روهم کسی نتونه جمع کنه مگه خود آقا››.عملایات کربلای پنج خبر شهادت و مفقودالاثر شدنش… برای خواندن ادامه متن لطفا به " ادامه […]