بغض کرده بود. از بس گفته بودند: «بچه است؛ زخمی بشود آه و ناله میکند و عملیات را لو میدهد.» شاید هم حق داشتند. نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقیها. اگر عملیات لو میرفت، غواصها – که فقط یک چاقو داشتند – قتل عام میشدند. فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را، […]