سال ۱۳۷۲ در محور فکه در ارتفاعات ۱۱۲ مشغول به تفحص بودیم ، بچه ها بسیار تلاش می کردند تا پیکر مطهر شهیدی را کشف کرده و به خانواده های چشم انتظارشان برسانند ، اما چند روزی بود شهدا خودشان را بما نشان نمی دادند ، و این بهانه ای شده بود برای بی حوصله […]
داخل گردان شایـعه شــده بـود کـه نمــاز نمیخــواند! مرتـضی رو کــرد به مــن و گفت: «پسره انگار نه انگار که خدایی هســت، پیغمبری هســت، قیامتی …، نماز نمیخـــونه…» باور نکردم و گفتم : «تهمت نزن مرتضی. از کجا معلـــوم که نمیخــونه، شاید شما ندیدیش. شایدم پنهونی میخونه که ریا نشه.» اصغر انگار که مطلبی به […]
ماجرا رو یکی از خبرنگارهای جنگ اینطور شرح می ده : ترکش خمپاره پیشونیش رو شکافته بود دوربین رو برداشتم و رفتم سراغش ازش پرسیدم :چه حرفی برای مردم داری با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط مقدم ، کمپوت میفرستن. عکس روی کمپوت ها رو نکنن!!!!! گفتم داره ضبط میشه برادر […]