آن موقع که عراق خیلی شهرها را موشک باران میکرد، حسن نامهای به صدام نوشت: «اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه […]
بعد از عملیات کربلای ۱ که مهران آزاد شده بود، در مقر بچههای تخریب لشکر ۲۱، حاجی امینی روحانی تخریب دعای کمیل با حال و معنویتی خوند بچههای تخریب موقع دعا خیلی ضجه میزدند و از ته دل خدا رو صدا میزدند. برای خواندن ادامه ی متن لطفا به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید
زمان جنگ کارش مکانیکی بود. در ضمن ناشنوا هم بــود. پسر عموش غلامرضـا که شهــید شد… عبدالمطلــب سر قبــرش نشست ، بعد با زبـون کــرولالی خودش ، با ما حــرف می زد. ما هم می گفتیم : چی می گی بابــا؟! محلـش نذاشتیــم ، هرچی سر و صــدا کرد هیـچ کس محلش نذاشت.
سردار شهید حبیبالله افتخاریان معروف به ابو عمار، درسال ۱۳۳۴ در شهرستان« بهشهر» متولد شد. در سن سه سالگی از محبت پدرمحروم گشت و سرپرستی او و خانواده اش را عمویش بر عهده گرفت. به مبارزات سیاسی خود علیه رژیم پرداخت و به علت فشار عوامل شاه به کشور آلمان و بعد فرانسه مهاجرت کرد […]