یـک عـذاب هــم هسـت در قیامـت … که تـو را مـی آورنــد … جلــوی اربــاب می نشـاننــد …. و تـو فقـط… به انگشتان دستت زُل می زنی ..!! یـاربـی …اغفـرلـی ذنوبـی ….
همیشه خانه را مرتب نگه میدارد و میگوید: “شاید مهمونِ سرزده بیاد”..! و من، همیشه یادِ تو میافتم خانهی دلم، همیشه نامرتب است و مرتب کردَنَش را به زمانی بعد میاندازم! میگویم: “وقت زیاد است” غافل از آن که اگر تو همین فردا از راه برسی، من میمانم و دلی که خانهی تو نیست! دلی […]
همیشه زبان، مترجم عقل بوده ولی ترجمان عشق، چشم است. آنجا که اشکی از روی احساس و درد و سوز میریزد، عشق حضور دارد ولی آنجا که زبان با گردش منظم خود جملههای منطقی میسازد عقل حاضر است. همان طور که استدلالات منطقی و کوبنده میتواند همبستگی گوینده را با اهداف رهبران مکتب آشکار سازد […]
داعشی جلوی ماشین یک مسیحی وهمسرش را گرفت و پرسید: مسلمان هستی یا مسیحی؟ مسیحی جواب داد: مسلمانم… داعشی گفت اگر مسلمانی آیه ای از قراآن برایم بخوان … مسیحی سطری از انجیل رابه عربی برایش خواند…. داعشی گفت: درست است می توانی بروی… بعد ازدورشدن ، همسرش به او گفت: چرا ریسک کردی و […]