مسلمانان اهل سنت، قرآنرا کتابی محفوظ میدانند و اسلام را در پیروی از قرآن و سنت محمد میدانند، هرچند که عمر (خلیفهٔ دوم) کتاب خدا و عمل به آن را کافی میدانست. آنان در مسایل فقهی، ابتدا قرآن و سپس احادیث محمد و بعد از آن احادیث معتبر صحابه و اجماع را مورد استفاده قرار میدهند.
مذهب اهل سنت در دو مکتب اصولی اعتقادی (کلامی) یعنی اشعری و ماتریدی واز لحاظ علوم فقهی به چهار مذهب فروعی و عملی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقسیم میگردد.
احکام مطهرات و نجاسات در فقه شیعه با فقه اهل سنت، چه تفاوتهایی دارد؟
الف. نجاسات و احکام آن
۱. سگ
«امامیه»، «شافعیه»، «حنبلیه» و «حنفیه» معتقدند که سگ نجس است، ولی «مالکیه» میگوید سگ نجس نیست. اما اگر سگ ظرفی را بلیسد باید آن ظرف را هفت مرتبه شست، نه به جهت اینکه نجس است، بلکه از باب تعبّد و فرمانبری از شارع مقدس در دستور بر هفت بار شستن ظرفی که سگ آن را لیسیده است.
۲. خوک
همانند سگ است در نجاست و عدم نجاست به دیدگاه امامیه و چهار مذهب اهل سنت. بدین ترتیب مذهب مالکیه، هیچ حیوانی را نجس العین نمی داند.
۳. مردار
امامیه و اهل سنت همگی در مردار هر حیوانی غیر از انسان که دارای خون جهنده باشد و در خشکی زندگی کند قائل به نجاست هستند اما طبق دیدگاه مالکیه، شافعیه و حنبلیه مردار انسان پاک است. و بنابر نظر امامیه و حنفیه مردار انسان، نجس است.
امامیه معتقدند: تنها مردار مسلمان با غسل دادن پاک میشود، اما حنفیه میگویند: مردار همهی انسانها با غسل دادن پاک میشود.
۴. خون
بنابر نظر امامیه: هر حیوانی که دارای خون جهنده باشد، خونش نجس است چه انسان باشد چه غیر انسان، چه شهید باشد چه غیر شهید، و هر حیوانی که دارای خون جهنده نباشد، خونش پاک است. همچنین خون باقی مانده در حیوان حلال گوشتی که ذبح شده است پاک میباشد.
اما مذاهب چهار گانه اهل سنت، جز موارد ذیل، قائل به نجاست دیگر خونها هستند:
خون شهید را مادامی که بر بدنش باشد. خون باقی مانده از حیوان ذبح شده و خونهای نافه آهو، شپش، کک و پشه.
۵. منی
امامیه، مالکیه و حنفیه میگویند: منی انسان و حیوانات دیگر، نجس است. البته امامیه نجاست آنرا مشروط به خون جهنده داشتن آن حیوان نمودهاند.
شافعیه میگوید: منی انسان و هر حیوان دیگر پاک هستند، مگر منی سگ و خوک.
حنابله برآنند: منی آدمی و هر حیوانی که حلال گوشت باشد پاک است. فقط منی حیوانات حرام گوشت نجس است.
۶. چرک بدون خون و ناشی از زخم (قیح)
بنا بر دیدگاه اهل سنت؛ چرک بدون خون و ناشی از زخم، نجس است، ولی بنابر دیدگاه امامیه، پاک است.
۷. ادرار(بول)
۸. مدفوع
فقهای امامیه و اهل سنت همگی قائل به نجاست این دو هستند.
۹. فضلهی حیوان(مدفوع حیوان)
امامیه: فضلهی تمام پرندگان حلال گوشت پاک است، اما در مورد فضله پرندگان حرام گوشت، اختلاف نظر وجود دارد.
از طرفی فضلۀ هر حیوانی که دارای خون جهنده نباشد، پاک است. اما غیر از پرندگان، حیواناتی که داری خون جهنده هستند؛ اگر از گروه حیوانات حلال گوشت باشند، فضله آنها پاک است و اگر از حیوانات حرام گوشت باشند، فضله آنها نجس است. هر حیوانی که شک در حلال گوشت بودن و حرام گوشت بودنش شود، فضلهاش پاک است.
شافعیه: فضلهی همهی حیوانات، نجس است.
حنفیه: فضلهی حیوانات غیر پرنده همگی نجس هستند. ولی در پرندگان فرق است بین آنهایی که پرواز کرده و در هوا فضله رها میکنند؛ مانند گنجشک و کبوتر با پرندگانی که نمیتوانند پرواز کنند و در زمین فضله میگذارند، فضله دسته اول، پاک، ولی فضله دسته دوم نجس است.
حنابله و مالکیه: فضلهی حیوانات حلال گوشت پاک است، اما فضله حیواناتی که حرام گوشت و دارای خون جهنده هستند نجس است چه پرنده باشند یا غیر پرنده.
نسبت به نجاست فضلهی حیوانی که از مدفوع انسان، تغذیه کرده باشد (جلّال)؛ هم امامیه هم اهل سنت، اتفاق نظر دارند.
۱۰. مایع مست کننده
دیدگاه هر چهار مذهب اهل سنت و اجماع فقهای امامیه بر نجاست هر مایع مست کننده است. فقط برخی از فقهای امامیه، گفتهاند: «مست کنندهای که در اصل، مایع باشد، نجس است، نه اینکه با گرما دادن و حرارت، تبدیل به مایع شده باشد.
۱۱. استفراغ
بنابر عقیده همهی مذاهب اهل سنت، استفراغ، نجس است، اما بنابر عقیده امامیه پاک است.
۱۲. «مذی» و «وذی»
امامیه: این دو آب پاک هستند.
حنفیه، مالکیه و «شافعیه»: این دو نجس هستند.
حنابله: مذی و وذی حلال گوشت، پاک است ولی مذی و وذی حرام گوشت، نجس است.
۱۳. عرق جنب از حرام
بنابر نظر برخی از امامیه، عرق جنب از حرام، نجس است، اما بنابر نظر بیشتر علمای امامیه خصوصاً علمای معاصر؛ عرق جنب از حرام، نجس نیست. البته در چگونگی نماز خواندن با لباسی که به آن تر شده اختلاف است.ولی بنابر نظر هر چهار مذهب اهل سنت، عرق جنب از حرام پاک است.
۱۴. پس ماندهی(سؤر) حیوان
حنفیه، شافعیه و حنابله: پس ماندهی سگ و خوک، نجس است.
حنفیه: پس ماندهی حیوانات درنده و کسی که زیاد شراب مینوشد و گربهای که زیاد موش میخورد به پس ماندهی سگ و خوک ملحق میشود.
همهی مذاهب اهل سنت اتفاق نظر دارند که پس ماندهی قاطر و الاغ پاک است، ولی آب پس مانده، پاک کننده نیست.
حنابله: با پس ماندهی هر حیوانی که حرام گوشت است نمیشود وضو گرفت، مگر گربه و چیزی که در اصل خلقت از گربه کوچکتر است مانند موش.
مالکیه: پس ماندهی سگ و خوک پاک هستند و میشود آن را نوشید و با آن وضو ساخت.
امامیه: پس ماندهی هر حیوانی؛ در پاکی و نجاست، تابع خود آن حیوان است؛ یعنی اگر خود حیوان پاک باشد، پس ماندهاش نیز پاک است و اگر خود حیوان نجس باشد، پس ماندهاش نجس است.
مطهرات و احکام آن:
۱. آب مطلق
پاک و پاک کننده است به اتفاق امامیه و اهل سنت.
۲. مایع غیر آب(آب مضاف)
مانند گلاب، سرکه و … فقط «حنفیه» میگویند: «پاک کننده است».
۳. زمین
امامیه و حنفیه: زمین از پاک کنندهها است، هنگامی که با راه رفتن بر روی زمین، عین نجاست از ته کفش و کف پا از بین برود پاک میشود.
۴. آفتاب
امامیه: چیزهایی که در زمین ثابت هستند مانند درختان و همچنین روییدنیها و ساختمانها و میخها و حصیر اگر فقط با آفتاب خشک شوند پاک میشوند.
حنفیه: هر گاه زمین نجس خشک شود پاک میشود چه با آفتاب خشک شود یا با هوا.
شافعیه، مالکیه و حنبلیها: زمین با خشک شدن پاک نمیشود چه با آفتاب خشک شود چه با هوا، بلکه باید بر روی آن آب ریخته شود. البته در چگونگی پاک کردن با آب دارای دیدگاههای مختلفی هستند.
۵. استحاله(تبدیل شدن حقیقت و ماهیت یک چیز به چیز دیگر)
امامیه و اهل سنت: استحاله یکی از پاک کنندهها است.
۶. آتش
حنفیه و مالکیه: اگر نجاست با آتش سوخته شود و عین آن از بین برود، پاک میشود. البته مالکیه میگویند فقط خاکستر آن پاک است، اما دودش نجس است.
شافعیه و حنابله: آتش از پاک کنندهها نیست، حتی خاکستر و دود چیزی که از نجاسات است و با آتش بسوزد نجس است.
امامیه: آتش دخالتی در پاک کردن ندارد. اگر با آتش و سوختن، استحاله صورت گیرد؛ مثل تبدیل آب به بخار یا چوب به خاکستر؛ آن چیز پاک میشود، در غیر این صورت پاک نمیشود.
۷. دباغی کردن
مالکیه، حنابله و امامیه: دباغی کردن از پاک کنندهها نیست. البته حنبلیها میگویند: پوست نجس دباغی شده را میشود در غیر مایعات استفاده کرد.
حنفیه و شافعیه: دباغی کردن، موجب پاک شدن پوست مردار میشود، جز پوست سگ و خوک. البته حنفیه فقط پوست خوک را استثنا کردند و قایل به پاک شدن پوست سگ به سبب دباغی هستند.
۸. ندف (زدن پنبه و باز کردن آن با آلات پنبه زنی)
فقط حنفیه میگویند: پنبه نجس با زدن به وسیله آلات پنبه زنی، پاک میشود.
۹. تصرف کردن در یک چیز
حنفیه: وقتی مقداری از گندم و مانند آن نجس شود و به همان مقدار در آن تصرف شود مثلاً خورده شود یا بفروشیم یا به کسی ببخشیم، باقی ماندهی آن پاک میشود.
۱۰. فرک (مالش دادن)
حنفیه: اگر منی با مالش دادن از بین برود چیزی که آغشته به آن بود پاک میشود و نیاز به آب کشیدن ندارد.
۱۱. مسح (دست کشیدن و برطرف نمودن اثر یک چیز)
حنفیه: اشیای صیقلی و صافی که آب در اجزای آنها نفوذ نمیکند؛ مانند آهن، مس و شیشه، به مجرد دست کشیدن و از بین بردن عین نجاست پاک میشوند و نیازی به آب نیست.
امامیه: از بین بردن نجاست از بدن حیوان به هر گونهای باشد، در پاک شدن بدن حیوان کفایت میکند، اما در ظرفها و لباسها و بدن انسان بعد از بر طرف نمودن عین نجاست باید با آب شسته شوند.
۱۲. آب دهان
حنفیه: وقتی پستان یا انگشت انسان، نجس شود با سه بار لیس زدن پاک میشود.
۱۳. غلیان و به جوش آمدن
حنفیه: وقتی روغن یا گوشت نجس به واسطه آتش به جوش بیاید پاک میشود.
امامیه: وقتی آب انگور به جوش بیاید نجس میشود، اما وقتی دو سوم آن با جوشیدن از بین برود باقی مانده آن و هر چیزی که با آن ملاقات کرده بود پاک میشود.
فرق بین شیعه و سنی چیست؟
در رابطه با اختلافات موجود بین شیعه و سنی در مورد نماز توجه به چند نکته لازم است:
اولاً: اختلاف بین شیعه و سنی در نماز تنها در جزئیات است والا در کلیات با هم مشترکند.
ثانیاً: ریشه اساسی اختلاف آن است که اهل تسنن به سیره خلفا روی آورده، و حتی اجتهادات آنان در برابر نصوص دینی را حجت میدانند، لذا حتی در مواردی که سیره خلفا برخلاف ظاهر قرآن یا سنّت پیامبر(ص) باشد، به آن عمل میکنند.
همچنین در این زمینه از فقیهانی غیراز اهل بیت(ع) نیز تبعیت میکنند. ولی شیعیان در فقه و نیز اصول اعتقادی خود پیرو مکتب اهل بیت(ع) میباشند همین امر موجب آن گردیده که تفاوتهای عملی نیز در احکام بروز نماید.گفتنی است که پس از پیامبر اکرم(ص) افراد زیادی به عنوان صحابه و یا تابعین، از آن حضرت نقل حدیث میکردند. این نقلها سرآغاز شکل گیری فقه و مکاتب فقهی بوده است.
متاسفانه به دلیل فاصله گرفتن حکومت و خلافت پس از پیامبر اکرم(ص) از اهلبیت(ع) که آگاهترین افراد به احکام دین بوده اند، این حکومتها بنا به دلایل سیاسی به ترویج افراد و مکاتبی که متفاوت با مکتب اهل بیت(ع) بود همت گماشتند تا آن جا که حتی تا چند قرن همه مذاهب فقهی دیگر رسمیت داشتند، ولی مکتب اهل بیت رسمیت نیافته بود.
مهمترین موارد اختلافی شیعه و سنی در احکام نماز مربوط به وضو و جمع خواندن نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء می باشد،که به اختصار بدانها اشاره می کنیم:
در رابطه با اختلاف در وضو باید گفت:
وضوی همه مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است. این مسأله با آیه قرآن نیز تطبیق دارد کهمیفرماید: «وامسحوا برؤسکم و ارجلکم» (سوره مائده ، آیه ۶ ) در این آیه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است، در حالیکه اهل تسنن پاها را میشویند، علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر(ص) گرفتار تردید شد، او سپس وضوی پیامبر(ص) رابه شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه پیامبر(ص) واقع شد، لکن حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی در نقاط مختلف اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و جوی به وجود آوردند که برخی ازصحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه این گونه وضو گرفتن رواج یافت.
در مورد اختلاف در جمع کردن بین نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء هم باید گفت:
تردیدی نیست که پیامبر اسلام(ص) نمازها را گاهی در سه وقت میخواندند و به عبارت دیگر ظهر و عصر و مغرب و عشاء را پشت سر هم میخواندند و میفرمودند: چنین میکنم تا امّتم راحت باشند. این گونه روایات میرساند که پیامبر اسلام(ص)، راحتی امت را در نظر گرفتهاند و جمع خواندهاند. شیعیان در طول تاریخ، تلاش کردهاند که سنتهای پیامبر(ص) را زنده نگهدارند و این هم یکی از سنّتهای پیامبر(ص) است.
برای نمونه برخی از روایات را در زمینهی جمع خواندن ظهر و عصر و مغرب و عشاء میآوریم:
روایات شیعه:
– امام صادق(ع) فرمود: پیامبر اسلام(ص) وقتی که ظهر شد، نماز ظهر و عصر را با جماعت اقامه کرد، بدون این که عذری در کار باشد و همچنین نماز مغرب و عشاء را، بدون این که عذری در کار باشد، و قبل از سقوط شَفَق با جماعت اقامه کرد و پیامبر(ص) این کار را فقط برای وسعت داشتن وقت، انجام داد.
– عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: پیامبر اسلام(ص) بدون این که عذری در میان باشد، ظهر و عصر،مغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه، خواندند.
عبدالملک قمی میگوید: به امام صادق(ع) گفتم: آیا میتوانم بدون این که عذری داشته باشم، بین دو نماز را جمع کنم؟ فرمود: پیامبر(ص) چنین میکرد و میخواست با این کارش برای امتش سبکی و گشایش بیاورد.
این روایات میفهماند که پیامبر خدا نمازها را جمع خوانده است و میخواست که مردم جمع بخوانند تا راحت باشند. بنابراین اگر کسی جمع خواند عمل به سنّت پیامبر(ص) کرده است.
روایات اهل سنّت:
– جابر بن زید از ابنعباس نقل میکند: صَلّی النبیُّ سَبعاً جمیعاً و ثمانیاً جمیعاً :پیامبر(ص) هفت رکعت را جمع خواندند و هشت رکعت را هم جمع خواندند.
– ابن عباس میگوید: «صلّی رسولُ الله الظُّهْرَ والعصرَ جمیعاً والمغربَ و العشاءَ جمیعاً من غیر خوفٍ و لاسَفرٍ:[۶] پیامبر اسلام(ص) ظهر و عصر و مغرب و عشاء را بدون این که خطر و سفری باشد، جمع خواندند.»
– ابن عباس میگوید: انّ النبی(ص) کان یُصَلّی بالمدینه یجمع بین الصلوتین بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء من غیر خوفٍ و لامطرٍ. قیل له: لِمَ؟ قال: لئلاّ یکون عَلی امتِهِ حَرَجٌ: پیامبر(ص) در مدینه بدون این که خطری باشد و یا باران ببارد، ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم میخواندند. از ابنعباس پرسیدند: چرا چنین کرد؟ ابن عباس گفت: تا امت در مشقّت نباشد.
– سعید بن جبیر از ابن عباس نقل میکند که: صلی رسول الله(ص) الظهر و العصر جمیعاً والمغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوف و لاسفر:پیامبر(ص) بدون این که خطر و سفری باشد ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند.
روایات اهل سنت در این زمینه فراوان است. برای نمونه به این چند روایت اشاره کردیم. بر اساس این روایات پیامبر اسلام(ص) نماز مغرب و عشاء و ظهر و عصر را با هم میخواندند و هدفشان هم این بود که مردم راحت باشند و آن حضرت میدیدند که مردم در مشقّت هستند و به خاطر همین چنین کردند. حال اگر کسی یا گروهی و یا امّتی مانند پیامبر(ص) نماز بخواند، نه تنها کار بدی نکردهاند بلکه به سنّت پیامبر عمل کردهاند. آن چه بد است، رها کردن سنّت پیامبر است. هر کس سنّت پیامبر را رها کند، مرتکب کار زشت شده است، نه آن کس که به این سنت عمل میکند.
حکم ازدواج شیعه با سنی
ازدواج شیعه با اهل سنت در موارد ذیل چه حکمی دارد؟
الف) ازدواج زن شیعه با مرد سنی
ب) ازدواج مرد شیعه با زن سنی
امام خمینی(ره):
الف) مکروه است و احتیاط مستحب ترک ازدواج است.
ب) نکاح مرد شیعه با زن سنی غیر ناصبی جایز است.
(تحریرالوسیله، ج۲، ۱۴۰۸هـ ق، ص۲۸۶، م ۸)
آیه الله بهجت(ره):
الف) جایز نیست.
ب) ازدواج مرد شیعه با زن سنی اشکال ندارد و بهتر است سعی در شیعه شدن او بینجامد.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)
(احکام ازدواج، ص ۶۱)
آیه الله تبریزی(ره):
الف) ازدواج مزبور به جهت اینکه مورد خوف گمراهی نسبت به خود زن یا فرزندان وی می باشد جایز نیست والله العالم.
ب) ازدواج مرد شیعه با زن سنی جایز است مگر خوف گمراهی باشد.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)
(منهاج الصالحین، ج۲، ۱۴۲۶هـ ق، ص ۳۴۴. م ۱۲۹۸)
آیه الله خامنه ای(دام ظلّه):
الف) اگر خوف انحراف از مذهب نباشد مانعی ندارد.
ب) مانع ندارد.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)
(استفتائات جدید ۱، ص ۹۲،س ۴۶۷)
آیه الله سیستانی(دام ظلّه):
الف) اگر بیم انحراف و گمراهی باشد، جایز نیست.
ب) ازدواج مومن (شیعه) با زن سنی غیر ناصبی جایز است مگر خوف گمراهی رود که حرام است.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)
(مسائل المنتخبه، ۱۴۲۵ هـ ق، ص ۳۸۸، م ۹۸۸)
آیه الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):
الف) بنابر قول مشهور جائز نیست. واله العالم
ب) اشکالی در جواز ازدواج مرد شیعه با زن سنی غیر ناصی نیست.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)
(هدایه العباد، ج ۲، ۱۴۲۰هـ ق، ص ۴۴۱، م ۸)
آیه الله فاضل لنکرانی(ره):
الف) فی نفسه اشکالی ندارد ولی برای حفظ عقائد زن مناسب است حتی الامکان با مرد شیعه ازدواج کند. بهتر است با مرد سنی ازدواج نکند.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)
(الاحکام الواضحه، ۱۴۲۲هـ ق، ص ۳۸۵، م ۱۷۰۵)
آیه الله گلپایگانی(ره) :
الف) ازدواج زن شیعه با مرد سنی غیر ناصی مکروه است پس احتیاط مستحب ترک ازدواج است.
ب) اشکالی در جواز ازدواج مرد شیعه با زن سنی غیر ناصبی نیست.
(هدایه العباد، ج۲، ۱۴۱۷هـ ق، ص ۳۴۹، م ۱۲۱۲)
آیه الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):
الف) اشکال دارد
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)
آیه الله نوری همدانی(دام ظلّه):
الف) پس از سلام. اگر مطمئن است که هویّت مذهبی خود را حفظ می کند، اشکال ندارد.
ب) اگر مطمئن است هویت مذهبی خود را حفظ می کند جایز است.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات)
(هزار و یک مساله فقهی، ج ۱، ۱۳۸۳، ص ۱۹۴، م ۶۶۸)
آیه الله وحید خراسانی(دام ظلّه):
الف) برای زن شیعه جایز است که با مرد سنی ازدواج کند، البته کراهت دارد بلکه بنابر احتیاط مستحب ترک کند مگر زمانی که بترسد از گمراهی پس در این صورت حرام است.
ب) برای مرد شعیه جایز است ازدواج با زن سنی، مگر از گمراهی بترسد.