زمان جنگ کارش مکانیکی بود. در ضمن ناشنوا هم بــود. پسر عموش غلامرضـا که شهــید شد… عبدالمطلــب سر قبــرش نشست ، بعد با زبـون کــرولالی خودش ، با ما حــرف می زد. ما هم می گفتیم : چی می گی بابــا؟! محلـش نذاشتیــم ، هرچی سر و صــدا کرد هیـچ کس محلش نذاشت.
یه نوجوان ۱۶ ساله بود از محله های پایین شهر تهران … چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد …
اندک جوانی از بنی هاشم در میدان رزم مانده بود که به خیل شهدا’ نپیوسته باشد. و آنهم فقط ” علی اصغر ” کودک شیر خواره حسین (ع) از خانواده بنی هاشم بود که در آغوش پدری مهربان ، فداکار و اما خسته در دریای تشنگی ! آرمیده بود که در آن روز هزاران چشم […]
در یکی از روزهای سال ۱۳۶۲ ، زمانی آیت الله خامنه ای ، رییس جمهور وقت ، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری ، واقع در خیابان پاستور خارج می شد ، در مسیر حرکتش تا خودرو ، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می شد. صدا از طرف […]
۱-دو روز روزه بگیرد ۲-تعداد۱۰۱۰ بار صلوات بفرستد ۳-پنج بار تسبیحات حضرت زهرا(س) را بگوید ۴-مبلغ ۱۰۰ ریال در راه خدا صدقه بدهد ۵-به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهرری برود ۶-مبلغ ۵۰ ریال برای کمک به هزینه های حرم، به داخل ضریح حضرت عبدالعظیم (ع)بیاندازد.
سردار شهید حمید کارگر، فرزند: رضا و لیلا به سال«۱۳۳۹» در محمود آباد مازندران متولد شد. بابای حمید کارگر شرکت نفت بود و خیلی وضع مالی مناسبی هم نداشتند. حمید شش ساله که شد، پدر، زندگی را به تهران برد، دوران ابتدائی را، در دبستان، رضا پهلوی معدوم،«حافظ کنونی» پشت سر گذاشت.