خواهرش بهش گفته بود «آخه دختر رو که تا حالا قیافه ش رو ندیده ای ، چه جوری می خوای بگیری؟ شاید کچل باشه.» گفته بود « اون کچله رو هم بالاخره یکی باید بگیره دیگه !»
سردار “جعفر جهروتیزاده” از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس در کتاب خاطرات خود با عنوان «نبرد در الوک» چگونگی شهادت حاج محمدابراهیم همت را در ۱۷ اسفند ۶۲ در عملیات خیبر و در جزیره مجنون این گونه توصیف کرده است: یک سه راهی به نام سه راهی مرگ بود که هرکس میرفت محال بود بتواند […]
جوانان در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی و سالهای هشت سال دفاع مقدس مانند جوانان امروز علاقه مندیها و تفریحات مشترکی در رشتههای مختلف هنری و ورزشی داشتند. اما همین جوانان وقتی با تجاوزات صدام و جنگ تحمیلی رژیم بعث روبرو شدند، خیلی از علاقه مندیها و تخصصهای مختلف خود را کنار گذاشتند و برای […]
زمان جنگ کارش مکانیکی بود. در ضمن ناشنوا هم بــود. پسر عموش غلامرضـا که شهــید شد… عبدالمطلــب سر قبــرش نشست ، بعد با زبـون کــرولالی خودش ، با ما حــرف می زد. ما هم می گفتیم : چی می گی بابــا؟! محلـش نذاشتیــم ، هرچی سر و صــدا کرد هیـچ کس محلش نذاشت.
یه نوجوان ۱۶ ساله بود از محله های پایین شهر تهران … چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد …